«علامه» زنده است؛ به مسافرت رفته …

به خبرنامه جامع تخصصي پزشكي خوش آمديد

«علامه» زنده است؛ به مسافرت رفته …

“من متولد 1307 هستم. براي بد بودن در خانه ، خيلي زود به مدرسه اعزام شدم. دو يا سه ملاباجي ، خدا آنها را بيامرزد ، اولين معلم من بود. معلم به مدير مدرسه گفت كه اين دانش آموز دانش آموز براي رفتن به كلاس دوم و من رفتم. “من مدرسه را بعد از كلاس …

«علامه» زنده است؛ به مسافرت رفته … https://titr-news.ir/2021/09/علامه-زنده-است؛-به-مسافرت-رفته/ Sun, 26 Sep 2021 03:23:26 0000 عمومي https://titr-news.ir/2021/09/علامه-زنده-است؛-به-مسافرت-رفته/ “من متولد 1307 هستم. براي بد بودن در خانه ، خيلي زود به مدرسه اعزام شدم. دو يا سه ملاباجي ، خدا آنها را بيامرزد ، اولين معلم من بود. معلم به مدير مدرسه گفت كه اين دانش آموز دانش آموز براي رفتن به كلاس دوم و من رفتم. “من مدرسه را بعد از كلاس …

“من متولد 1307 هستم. براي بد بودن در خانه ، خيلي زود به مدرسه اعزام شدم. دو يا سه ملاباجي ، خدا آنها را بيامرزد ، اولين معلم من بود. معلم به مدير مدرسه گفت كه اين دانش آموز دانش آموز براي رفتن به كلاس دوم و من رفتم. “من مدرسه را بعد از كلاس ششم ترك كردم.”

چند سال بعد ، حسن در يك روز سرد زمستان ، 2160 متر از سطح دريا و در روستاي “ايرا” در منطقه لاريجان شهرستان آمل ، در ساحل جنوبي داموند ، با جزئيات مشابه متولد شد. يعني كلاس ششم دبستان را تمام كرد و حدود يك سال و نيم به مدرسه نرفت: “در مغازه پدرم مشغول بودم تا چراغ الهام بخش را دريافت كردم …” لاكافه احد. “من از بنده خداي كشاورزي كه خوب قرآن مي خواند ، پرسيدم. او گفت كه جرميلون است. من گفتم منظور از جرميلون چيست؟ او مدتي با من صحبت كرد و سپس گفت اكنون زمان آن است. “هي ، چرا تأخير مي كني؟ براي تحصيل علم و تحصيل برو. او به نجف اشاره كرد … سخنانش مرا تغيير داد و عشق به قرآن را در قلب من زنده كرد … پس از آن ، روزي كه با پدرم صحبت كردم ، “او بلافاصله با خوشحالي اجازه داد.”

در 23 اكتبر ، در سن 16 سالگي ، براي تحصيل الهيات وارد مسجد جامع آمول شد و به مدت 6 سال در آنجا تحصيل كرد. دروس مردان نيز بسيار منظم بود. شش سال بعد وقتي به لحظه و قوانين رسيدم ، توسط آقاي آمل آزمايش شدم … در آن زمان ، ما هنوز اجازه نداشتيم لباس باليني بپوشيم. آنها در اين مورد بسيار محتاط بودند. پس از معاينه ، به دستور مرحوم آيت الله غروي آملي لباس كشيش پوشيدم … با اجازه استادان آقاي آمل ، پس از شش سال تحصيل در آنجا ، در اولين چهارشنبه شهريور 1329 به تهران مهاجرت كرديم. تا نهم ذيقعده 1369 هجري قمري.

او جواني 22 ساله بود كه به تهران آمد و در مدرسه حاج ابوالفت در انتهاي خيابان ري اقامت كرد. سيد احمد لواساني ، ميرزا ابوالحسن شراني ، آيت الله حاج ميرزا محمد مهدي محي الدين الهي قمشايي ، آيت الله شيخ محمد حسين فضيل توني ، آيت الله رفيع قزويني ، آيت الله شيخ محمدتقي آملي چيزهاي متفاوتي را به آنها نشان دادند. حسن زاده آملي در مهرماه به قم نقل مكان كرد و در آنجا ماند.

وي در همان سال ورود خود در دوره هاي غير فقهي آيت الله اراكي ، آيت الله گلپايگاني و آيت الله ميرداد و همچنين دوره هاي علامه طباطبايي شركت كرد. او حدود 17 سال شاگرد علامه طباطبايي و برادرش بود و همزمان تدريس مي كرد. او علاوه بر 14 دوره در توضيح سيستم ، چهار دوره بازيگري ، يك دوره چهار سفر و چهار دوره توضيح بخشهاي سزار ، يك دوره مقدماتي و اتحاد مصباح را تدريس كرده است. زمان و قبله ”محصول اين درس ها است.

احتمالاً دليل اين است كه چرا آنها اينقدر ضعيف عمل مي كنند – و چرا آنها اينقدر ضعيف عمل مي كنند. بسياري از علماي مدرسه ، حقوقدانان ، اصولگرايان ، فيلسوفان ، حديث شناسان ، عارفان و متكلمان هستند ، اما به ندرت مي توان فردي مانند حسن زاده آملي را پيدا كرد كه در پزشكي ، ادبيات ، نجوم و نجوم نيز متخصص است. رياضيات ، دفترچه ها ، خط و تصحيح متن نيز از جمله زمينه هايي بود كه علامه در آن ايده و تأثير داشت.

اگرچه وي داراي بيش از 190 اثر علمي در زمينه فلسفه ، عرفان ، كلام ، فقه ، تفسير ، حديث ، رجال ، رياضيات ، نجوم ، پزشكي ، ادبيات و علم بود ، اما از وي خواسته شد كه كار خود را معرفي كند. “شما بايد مشغول باشيد” گفت: “به آنچه علما مي گويند مشغول باشيد ، در غير اين صورت او شما را مشغول خواهد كرد.”

گاهي از او خواسته مي شود كه درباره خود چيزي بنويسد و مي نويسد: “آنچه در مورد خودش فكر مي كند اين است كه نه تركيب تحسين برانگيز دارد و نه تركيب تحسين برانگيزي. او هيچ گره اي در پشت باز نكرده است و هيچ مشكلي با بيانيه خود حل نكرده است. او نه مرد تجزيه و تحليل و ازدواج است و نه اهل بحث است. او به هيچ موقعيتي تشويق نشده است و از آن سوء استفاده نكرده است. “انگار گفته بود:” من هيچ گل ، بدون برگ ، بدون ميوه ، بدون سايه / من شگفت زده ام كه كشاورز براي كشتن چه كرد؟ ‘

اگرچه او براي خودش صحبت نكرده است ، بسياري از رهبران نكات عجيبي در مورد او دارند. علامه طباطبايي مي گويد: “مسيري كه حسن زاده طي كرد ، خاك چشم من است … به جز امام زمان (عج) هيچكس شخصيت آقاي حسن زاده را نمي شناسد.”

1. آيت الله جوادي آملي ، آيت الله حسن زاده آملي و آيت الله صديقي تهراني در پيكر علامه طباطبايي

آيت الله بهلول نيز درباره او مي گويد: “وقتي از مدرسه و شاگردان نااميد مي شدم ، خدمتگزار بودم ، اما وقتي آقاي حسن زاده آملي را ديدم ، عقلم را از دست دادم و به خواب رفتم. اميدوارم چنين باشد.”

بدون شك يك استاد ، او در احترام به معلمان خود هيچ محدوديتي نمي دانست: “من حريم خصوصي اساتيد را بسيار بالا نگه داشتم. سعي كردم در حضور اساتيد مقابل ديوار نايستم. سعي كردم روي همه صندلي ها ننشينم. من مراقب باشيد كه نكته را بيش از حد تكرار نكنيد. “من اين كار را نكردم تا به معلم آسيبي نرسانم” و او تا آنجا پيش رفت كه قدم هاي معلم خود را در كلاس بوسيد و وقتي با اعتراض او روبرو شد ، گفت: آقا! حق شما بر من عالي است من نمي دانم چي كار كنم. مگر اينكه قلبم آرام باشد و نتوانم دست مباركت را ببوسم ».

علامه در جاي ديگري در مورد اين حادثه مي نويسد: “پس از مرگ آقاي الهي ، وقتي جنازه مباركش را به خاك سپرديم ، من پاهاي او را در دستانم گرفتم. شبي را كه به خاك سپرده شدم به ياد مي آورم. او فقط پا را بوسيد.” مي خواستم قسم بخورم تربت سياه ، اما حضور مردم مانع از من شد “، و دقيقاً به دليل همين ويژگي ، مرحوم الهي قمشايي روزي به او گفت:” به نظر من خوب مي آيي چون به من احترام مي گذاري. “به معلمان خود احترام بگذاريد. “

از بين آثار علامه ، “الهيات” احتمالاً تنها اثري است كه همه چيز درباره قلب و دعاها است. براي موافقت با اين نظر كافي است اين چند پاراگراف را بخوانيد:

– خداوند! من در بست زندگي نمي كردم و اكنون چيزي جز باست ندارم.

– خداوند! همه مي گويند خدا ، حسن مي گويد بدون خدا.

– خداوند! همه از مرگ و بهبود زندگي كه در حال پرورش و تزكيه است مي ترسند.

– خداوند! تو بهترم كردي ، بهترم كردي

– خداوند! همه از تو دارو مي خواهند ، حسن ، درد از تو.

مجموعه شعر استاد همچنين شامل اشعار منظوم است. او در ترانه اي گفت: “طبيعتاً من عشق پاكي در قلب دارم / عشق دوم نمي خواهم”

آثار ديگر عبارتند از “اصلاح قلعه و دمنا” ، “اصلاح گلستان سعدي” ، “منابع اشعار منسوب به اميرالم muمنين” ، “مقدمه بر برنامه درسي و اصلاح و تعليق” ، “ده فارسي معاهدات “و” هزار و يك نكته “او ادبي است.

تصوف ويژگي اصلي علامه بود كه اين حقيقت را با بيان اين مطلب بيان كرد: «دين خدا تصوف است ، علم خدا است و قرآن از طرف خدا براي تزكيه و تطهير آمده است تا ما سالم باشيم. قلب. “.. اين حقيقت عرفان است. برخي مي گويند ما تشنه ايم ، اما آنها فقط آن را مي گويند ، در غير اين صورت به آب تشنه مي روند.” كسي كه درد دارد به پزشك مي رود … اگر اجازه دهيد گرسنه ، بگذار ببينند كه آب وجود دارد. “

علامه در 3 اكتبر 1400 به ديدار معبود خود رفت. او آنچه را “سفر” ناميد ناميد. سيستم جهان هستي است و ما در پشت صحنه نمي شناسيم. خدا آن را ندارد. چرا ندارد؟ چرا ما اينجا درختان خالي نيستند. “حركت مي كند.”

منابع:

1. مجله گلبرگ مه 2006 ، G74 74 ، علامه ذوالفنون ؛ تجليل از مقام علمي علامه حسن زاده آملي

.. ديوان علامه ، 10 ص

.. كيهان فرهنگي ، مرداد 1363

.. مصاحبه با علامه حسن زاده آملي ، .– 4 صفحه

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.