مراقب خطاهاي ذهنت باش! – تيتر نيوز

به خبرنامه جامع تخصصي پزشكي خوش آمديد

مراقب خطاهاي ذهنت باش! – تيتر نيوز

اگرچه سالانه هزاران مطالعه و آزمايش در زمينه روانپزشكي انجام مي شود ، تعداد كمي از آنها تأثير عميق و الهام بخشي بر اين علم داشته اند. به گزارش تيتر نيوز ، اين روزنامه جام جم وي نوشت: “روانشناسي يكي از پيچيده ترين و گسترده ترين علوم است و داراي رشته هاي تخصصي كوچك است. …

مراقب خطاهاي ذهنت باش! – تيتر نيوز https://titr-news.ir/2021/06/مراقب-خطاهاي-ذهنت-باش-تيتر-نيوز/ تيتر نيوز Mon, 14 Jun 2021 13:27:24 0000 عمومي https://titr-news.ir/2021/06/مراقب-خطاهاي-ذهنت-باش-تيتر-نيوز/ اگرچه سالانه هزاران مطالعه و آزمايش در زمينه روانپزشكي انجام مي شود ، تعداد كمي از آنها تأثير عميق و الهام بخشي بر اين علم داشته اند. به گزارش تيتر نيوز ، اين روزنامه جام جم وي نوشت: “روانشناسي يكي از پيچيده ترين و گسترده ترين علوم است و داراي رشته هاي تخصصي كوچك است. …

اگرچه سالانه هزاران مطالعه و آزمايش در زمينه روانپزشكي انجام مي شود ، تعداد كمي از آنها تأثير عميق و الهام بخشي بر اين علم داشته اند.

به گزارش تيتر نيوز ، اين روزنامه جام جم وي نوشت: “روانشناسي يكي از پيچيده ترين و گسترده ترين علوم است و داراي رشته هاي تخصصي كوچك است. روانشناسان در گذشته چندين آزمايش در زمينه هاي مختلف روانشناسي انجام داده اند و بسياري از فرضيه ها و نظريه ها اثبات يا پذيرفته شده است. اگرچه هزاران مطالعه و آزمايشات هر ساله در اين زمينه از علوم انجام مي شود ، تعدادي از آنها تأثير عميق و الهام بخشي بر اين علم داشته اند. نتايج اين مطالعات چند قدم در زمينه روانپزشكي برداشته است. ديگري به شناسايي بسياري از تعاملات اجتماعي كمك كرد و فعل و انفعالات انساني. البته برخي از اين آزمايشات روانشناختي خطرناك و غيراخلاقي بود و محققان اين روزها مجاز به انجام همان تحقيقات نيستند. اما آزمايش هاي ديگر محدوديت ها را حفظ كرده و انجام مي شود.

تجربه ويولونيست در مترو (نظرسنجي ناظر) (2007/2007)

محقق: واشنگتن پست

اين آزمايش جالب توسط كارمندان واشنگتن پست انجام شده است. آنها مي خواستند بدانند كه مردم چقدر به محيط خود اهميت مي دهند. در طي مميزي تصميم بر اين شد كه “جوشوا بل” رهبر اركستر معروف آمريكايي و برنده جايزه گرمي جلوي در ورودي مترو بايستد و بازي كند. نوازنده تازه دو روز زودتر جايزه گرمي را براي بازي در Subway دريافت كرده بود و همه بليط هاي كنسرت او با قيمت 100 ډالرو به فروش رسيد. او تا به امروز پيچيده ترين قطعات موسيقي در جهان را اجرا كرده است كه 3.5 يا 3.5 ميليون فروش داشته است. به مدت 45 دقيقه فقط شش نفر براي تماشاي اجرا لحظه اي كنار او ايستادند. حدود 20 نفر به او پول دادند تا بدون انتظار برود و كار او را ببيند و رفت. او در آن روز 32 سال ساخت. اين تجربه ، كه بخشي از تجربه اجتماعي بود ، بينش ، توجه ، سليقه و اولويت هاي افراد يك جامعه را بررسي مي كند. “آيا مي توان زيبايي را در يك فضاي كوچك و در يك زمان معروف مشاهده كرد؟” يك ستون نويس واشنگتن پست مي گويد. البته س questionsالات ديگري نيز در اين آزمايش مطرح شد ، آيا ما زيبايي را مي شناسيم و چيزي مي انديشيد و به آن توجه مي كنيم؟ آيا مي توانيم در جايي كه هستيم استعداد پيدا كنيم؟ اين تجربيات نشان داده است كه بيشتر افراد جامعه به آنچه در محيط آنها اتفاق مي افتد توجه نمي كنند.

تجربه قرص Bobo (از 13 134040 تا 42 134242 // 6161 / تا 63 196363)

محقق: دانشگاه استنفورد

در اوايل دهه 40 ، افراد بي شماري بحث كردند كه كدام عوامل ژنتيكي ، محيطي و اجتماعي بر رشد كودك تأثير دارند. البته ، اين بحث درمورد ماهيت يا تحصيلات ادامه دارد.

آلبرت بندورا ، محقق در دانشگاه استنفورد ، نوع بابو را آزمايش كرد تا ثابت كند كه رفتار انسان بيشتر به دليل تقليد اجتماعي است تا ژنتيك. وي در طول آزمايش ، كودكان شركت كننده در آزمايش را به سه گروه تقسيم كرد: براي يك گروه از كودكان ، وي ويديويي را نشان داد كه در آن يك فرد بزرگسال (يك بار مرد و يك بار ديگر زن) به طور پرخاشگرانه با يك پسر بچه مشكوك رفتار مي كند. براي گروه ديگري از كودكان ، او فيلمي را نشان داد كه در آن يك بزرگسال رفتار طبيعي دارد و با نوع مشاعره بازي مي كند و در آخر گروه سوم كودكان را گروه كنترل مي نامد كه فيلم را نديده اند.

كودكان (به استثناي گروه كنترل) پس از تماشاي فيلم در اتاقي در كنار نوع babu قرار گرفتند. محققان دريافتند كودكاني كه شاهد رفتار خشونت آميز با گلوله بوبو بودند ، بيشتر تمايل داشتند كه اين رفتار را خودشان تكرار كنند. در حالي كه گروه دوم رفتار مشابهي از خود نشان نمي دهند. همچنين رفتارهاي سو ab استفاده در پسران از 38٪ تا 12.7٪ در دختران متغير بود. بعلاوه ، كودك آزاري از حالت طبيعي تا شديد بود. نتايج اين مطالعه نشان داد كه پسران بيش از مردان و دختران از زنان تقليد مي كنند. همچنين ، سو abuse استفاده پسران اغلب بدرفتاري فيزيكي و دختران سو استفاده كلامي بود. هيچ يك از اين رفتارها در كودكان گروه شاهد كه هيچ فيلمي را مشاهده نكرده اند مشاهده نشده است. نتايج اين آزمايش نشان داد كه سطح بالا در تربيت كودك نقش مهمي دارد و كودكان بيشتر تحت تأثير رفتار همجنسگرايان خود قرار مي گيرند.

تست تصادف اتومبيل (1974)

محقق: دانشگاه كاليفرنيا (اليزابت لوفتيس و جان پالمر)

اليزابت لوفتوس و جان پالمر مي خواستند نشان دهند كه حافظه انسان تا كجا پيش مي رود. در تست تصادف اتومبيل ، آنها بررسي كردند كه آيا از فردي كه شاهد يك حادثه خاص بوده است مي توان با روشي متفاوت و هدفمند با يادآوري تمام جزئياتي كه ناخواسته ديده است ، س questionsالاتي را از او پرسيد؟

آنها ابتدا از صحنه تصادف اتومبيل اسلايدها را به شركت كنندگان نشان دادند و سپس از آنها پرسيدند كه چه كساني شاهد اين حادثه هستند. شركت كنندگان در آزمون به دو گروه جداگانه تقسيم شدند و از هر گروه س differentالات مختلفي از جمله “سرعت برخورد راننده با وسيله نقليه ديگر با چه سرعتي؟” يا “وقتي ماشين با ماشين ديگري برخورد مي كند چقدر سريع مي رود؟” سال شد در پاسخ به س questionsالات تكراري ، هر آزمايش كننده جوابهايي داد كه با جزئيات متفاوت با پاسخهاي قبلي متفاوت بود.

اين مطالعات نشان داده است كه استفاده از نكات مختلف در مورد يك واقعه بر حافظه فرد و اينكه به راحتي فرسايش حافظه انسان تأثير مي گذارد. محققان دريافتند كه با استفاده از فناوري هاي پرسش و پاسخ ، اشتباه گرفتن حافظه فرد و ايجاد اطلاعات نادرست آسان تر است. امروز ، اين b ، e حافظه ، كه آگاهانه خلا gap حافظه را با واقعيت ها و تجارب خيالي پر مي كند و انسان آن را بخشي از حافظه اصلي خود مي كند ، تشنج ناميده مي شود. اين امر به ويژه در مورد جرايم و هنگام بازجويي از شاهد بسيار مهم است.

تجربه با عواقب نژادپرستي (1968)

محقق: جين اليوت (معلم مدرسه)

تجربه نژادپرستي ، معروف به “طبقه تقسيم شده” ، يك مطالعه اجتماعي-روانشناختي از جين اليوت بود كه از ترور مارتين لوتر كينگ در سال 1968 الهام گرفت. جين اليوت ، معلم كلاس سوم مدرسه ، آزمايشي را براي نشان دادن تأثيرات منفي نژادپرستي و تعصب به دانش آموزانش انجام داد. او بچه هاي كلاس را به دو گروه چشم هاي آبي و قهوه اي تقسيم كرد.

در روز اول ، او دانش آموزان چشم آبي را باهوش و بهترين گروه خواند و به آنها امتياز زيادي داد و دانش آموزان چشم قهوه اي را در گروه اقليت قرار داد و آنها را به دلايل نيمه علمي از گروه ديگر جدا كرد. كمتر از. وي سپس به گروه بالايي گفت كه رابطه خود را با گروه پايين قطع كنند. اين امر منجر به تغيير سريع رفتار دانش آموزان شده است. به حدي كه Blue Blue كار روزانه خود را بهتر از Blue Eyes انجام داد و در همان زمان رفتار نامناسب با گروه اقليت را آغاز كرد. در مقابل قهوه ، آنها خودشان را گم كردند و حتي باهوش ترين دانش آموزان اين گروه نيز نمي توانند تكاليف روزانه خود را به خوبي انجام دهند.

روز بعد ، اليوت به دانشجويان گفت كه در انتخاب دانش آموزان باهوش اشتباه كرده است و اين دانشجويان همانهايي هستند كه باهوش ترند و بنابراين برتر هستند. اين بار چشم آبي ها در اقليت بودند و همه چيز رو به عقب رفت و دانشجويان چشم آبي با مشكلات تبعيض و تعصب روبرو شدند.

در پايان آزمايش ، وقتي دانش آموزان دريافتند كه همه اين م componentsلفه ها صحيح نيستند و حضور گروه اقليت معنايي ندارد ، خوشحال شدند و آزمون دقيق را رها كردند. در نتيجه اين آزمايش ، كودكان ياد گرفتند كه تبعيض بين اعضاي جامعه پايان خوشي ندارد.

دو سال بعد ، يك مستند به نام “چشمهاي طوفان” از اين آزمايش ساخته شد و نتايج آزمايش 15 سال بعد با همان كودكان در برنامه اي به نام “كلاس بزرگ” كه اكنون بزرگسالان است بحث شد.

تست طبق Asch

محقق: دكتر سليمان اش (كالج سارتمور) (1951)

دكتر سليمان آزمايش جالبي را براي ارزيابي چگونگي احتمال ايستادن مردم در كنار ديگران و تعريف استانداردهاي زماني كه تحت فشار هستند انجام داد.

وي در اين آزمايش از چندين گروه داوطلب عكس گرفت كه شامل چندين خط با طول هاي مختلف بود و از آنها يك س simpleال ساده پرسيد: “كدام يك از اين خط ها طولاني تر است؟” راه اين آزمايش اين بود كه در هر گروه از شركت كنندگان فقط يك شركت كننده واقعي وجود داشت. بقيه افراد همان كاري را كردند كه محققان مي خواستند انجام دهند. آنها بايد به اين س simpleال ساده پاسخ نادرستي بدهند.

نتيجه بسيار جالب بود. تنها فرد اصلي در گروه آزمايش هميشه با اكثريت موافق بود ، اگرچه همه آنها گفتند كه كوتاهترين خط طولاني ترين است.

اين تجربه هنگام بررسي تعاملات افراد با يكديگر در جامعه مهم است و در واقع يك نمونه مشهور از حرص و آز است كه بدون توجه به حقيقت با ديگران موافق است. در حقيقت ، بيشتر افراد جامعه دقيقاً همان كاري را انجام مي دهند كه اكثر افراد انجام مي دهند و درست يا غلط بودن آنها براي آنها اهميتي ندارد.

Hope Fault Test (1977)

محقق: ريچارد اي. نسبوت و تيموتي دكمپ ويلسون (دانشگاه ميشيگان)

اشتباه اورا وقتي است كه مردم معمولاً به مردي نگاه مي كنند كه ظاهري زيبا و جذاب دارد ، باهوش و متعصب است و خوب قضاوت مي كند.

محققان دانشگاه ميشيگان آزمايش هاي جالبي را انجام داده اند تا ثابت كنند مردم درك كمي از ماهيت و ماهيت خطاهاي هاله دارند و قضاوت هاي شخصي ، تعصبات و ساير رفتارهاي پيچيده اجتماعي بر آنها تأثير منفي مي گذارد.

در اين آزمايش ، به دو گروه از دانش آموزان كه در اين مطالعه شركت داشتند ، دو فيلم نشان داده شد كه در آن يك معلم روانپزشكي به دانشجويان آموزش مي داد. اين معلم يك بلژيكي فرانسوي زبان بود كه انگليسي را با لهجه صحبت مي كرد. در اين فيلم ها ، او خود را به عنوان يكي از محبوب ترين ، باهوش ترين و الهام بخش ترين افراد نشان مي داد كه مورد احترام شاگردانش بود. او در تدريس نرم بود و با اشتياق درباره موضوعي كه در كلاس بحث مي كردند صحبت مي كرد. اما در ويدئوي ديگري ، همان مربي به فردي بي دست ، سرد و غيرقابل اعتماد تبديل شد كه در هنگام تدريس انعطاف پذيري كمي نشان مي داد. هر گروه از دانش آموزان فقط يكي از اين فيلم ها را تماشا كردند. پس از پخش اين دو فيلم ، محققان از دانش آموزان خواستند كه مقياس 8 نمره اي را از “بسيار خوب” به “بسيار بد” با توجه به رفتار ظاهري ، نگرش و تلفظ روانشناسان ارزيابي كنند. محققان همچنين از دانشجويان پرسيدند كه چقدر به مربي علاقه دارند و البته ويژگي هاي شخصيتي وي چقدر به آنها كمك مي كند تا امتياز بگيرند. پس از تكميل پرسشنامه ، نظرات دانشجويان در مورد نتايج جالب بود. آنها در فيلم اول امتيازات زيادي به مربي دادند اما در عين حال معتقدند علاقه آنها به مربي در رتبه بندي آنها تأثيري ندارد. اما آنها واقعاً نمي فهميدند كه چرا اولين مربي را ارتقا دادند. ” در حالي كه آموزش در اين دو فيلم يكسان بود و فقط ويژگي هاي شخصيتي مربي متفاوت بود.

اين مطالعه نشان داد كه مردم از پديده خطاي عاطفي آگاه هستند اما آن را درك نمي كنند. در واقع آنها اين اشتباهات را مي كنند بدون اينكه متوجه شوند. به دليل اين اشتباه ، انسانها درباره افراد قضاوت هاي غلط مي كنند. “به عنوان مثال ، اگر كسي براي ما جذاب نباشد ، يا ويژگي منفي داشته باشد ، ما هرگز صفات مثبت و خوب او را نمي بينيم و او را كاملاً بد مي دانيم!”

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.